آنکه موجب دشمنی و عداوت گردد، آنکه میان دیگران خصومت افکند، جنگ آور، جنگجو: به هر سو که رو کرد کین ساز بود میانشان یکی آتش انداز بود، اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 85)
آنکه موجب دشمنی و عداوت گردد، آنکه میان دیگران خصومت افکند، جنگ آور، جنگجو: به هر سو که رو کرد کین ساز بود میانْشان یکی آتش انداز بود، اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 85)
آنکه سخن ساخته بگوید و در واقع چنان نباشد. (آنندراج) : حدیثی که مرد سخن ساز گفت یکی زآن میان با ملک باز گفت. سعدی. از آنرو طایر طبع سخن ساز سوی این بوستان آمد بپرواز. ؟ (از حبیب السیر). تو که هرگز سخن اهل سخن نشنیدی چون سخن ساز و سخن فهم و سخندان شده ای ؟ صائب (از آنندراج). ، سخنگو. جاری زبان. شیرین زبان. رطب اللسان: یا رب به ثنای خود سخن سازم کن در گلشن حمد نغمه پردازم کن. ؟ (از حبیب السیر). ، فریبنده. مکار. حیله ساز. (ناظم الاطباء)
آنکه سخن ساخته بگوید و در واقع چنان نباشد. (آنندراج) : حدیثی که مرد سخن ساز گفت یکی زآن میان با ملک باز گفت. سعدی. از آنرو طایر طبع سخن ساز سوی این بوستان آمد بپرواز. ؟ (از حبیب السیر). تو که هرگز سخن اهل سخن نشنیدی چون سخن ساز و سخن فهم و سخندان شده ای ؟ صائب (از آنندراج). ، سخنگو. جاری زبان. شیرین زبان. رَطْب اللسان: یا رب به ثنای خود سخن سازم کن در گلشن حمد نغمه پردازم کن. ؟ (از حبیب السیر). ، فریبنده. مکار. حیله ساز. (ناظم الاطباء)
باغبان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرادف چمن آرای و چمن پیرای و چمن طراز. (از آنندراج) : پیری شکوفه کرد و اجل شد ثمرفشان صد رنگ آرزوست چمن ساز ما هنوز. میان ناصر علی (از آنندراج). رجوع به چمن آرای، چمن پیرای و چمن طراز شود
باغبان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرادف چمن آرای و چمن پیرای و چمن طراز. (از آنندراج) : پیری شکوفه کرد و اجل شد ثمرفشان صد رنگ آرزوست چمن ساز ما هنوز. میان ناصر علی (از آنندراج). رجوع به چمن آرای، چمن پیرای و چمن طراز شود